دختری در پناه حضرت طوبی

السلام علی الشجرِة النبویة و الدوحة الهاشمیة المضیئة المثمرة بالنبوة المونقة بالامامة *** السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة السلام علیک ایتها الرضیة المرضیة

دختری در پناه حضرت طوبی

السلام علی الشجرِة النبویة و الدوحة الهاشمیة المضیئة المثمرة بالنبوة المونقة بالامامة *** السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة السلام علیک ایتها الرضیة المرضیة

طوبی درختی است در خانه زهرا سلام الله علیها که هر شاخه اش در بهشت در خانه یک مؤمن است و او هرچه اشتها دارد از آن شاخه بهره می برد. آیا آن محبتی که به خوبان داری "طوبی" نیست؟ محبت آدمی را قربانی می کند ، می کشد و شهید می کند ...
برگرفته از کتاب طوبای محبت

بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا خواستم در پناه حضرت فاطمة زهرا سلام الله علیها باشم.
خدایا این نام در این صفحه دستانم را باز می دارد از نوشتن.
جمله های سخیف من...
خود کوچک من ...
فاصله از دنیا تا آخرت هم بیشتر است ،می دانم...
اما... چه کنم؟!...
من هم به دنبال برچسب می گردم تا با آن خود نالایقم را مخفی کنم...
خدایا از ساحت ربوبی ات به خاطر این گستا خی ام عذر می خواهم.
خدایا اول از همه از تو و از ایشان عذر میخواهم.
آخرین مطالب
کلمات کلیدی
شنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ب.ظ

حسین علیه السلام

" بسم الله الرحمن الرحیم "

هوای حسین ( علیه السلام ) هوای حرم
هوای شب جمعه زد به سرم

روانه شوم به سوی ضریح
بگیری اگر زیر بال و پرم
به زیر علم، قدم به قدم
روانه شدم رو به سوی حرم

بدون حسین ( علیه السلام ) بدون حرم
خدا چه شود آخر عاقبتم؟

بده صدقه به راه خدا
بده شب جمعه تو کرب و بلا

نفس نزنم 
نفس نکشم؛ بدون تو یا سید الشهدا

لباس غمت به قامت من
صدا زدن تو عبادت من
اگر بشود به لطف شما
زیارت شش گوشه قسمت من

حسین ( علیه السلام ) آقا
حسین ( علیه السلام ) آقا

دلم ز غمت شکسته شده
ز دوری تو زار و خسته شده
که رشته ی دل ز روز ازل
به پای ضریح تو بسته شده

چه مویه کنان به سینه زنان
به غصه و داغ تو سرشکنم
خوشم که شود به لحظه ی مرگ 
لباس سیاه شما کفنم

حسین علیک السلام سپاس های امروزتان را در دعای عرفه دوست دارم. حسین جان قطره ای از دریای معرفتتان را نمک زندگی ما کنید. ما هم دوست داریم دوست خدا و شما باشیم. برای ظهور و فرج فرزند عزیزتان دعا بفرمایید مولا جان.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۳ ، ۲۲:۱۰
بانو
سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۵۹ ق.ظ

شاید دانشگاه

یا ستار العیوب


امتحان روز 27 خرداد 93 ( ساعت هشت و نیم صبح) به موعد 4 تیر ماه .... تغییر یافت.

آموزش دانشگاه


مطلع شدیم شب قبلش فوتبال دارد ایران!


امتحان روز 18 خرداد از ساعت 11 تا 1 و 40  دقیقه ظهر بود.


چند سال دیگر هم امتحانات در ماه مبارک رمضان هست، احتمالا بنویسند:


روزه داری امسال به دلیل حفظ جایگاه علم و دانش بی نور، از برنامه زندگی دانشجویان حذف شد.


آموزش یک دانشگاه فقط می تواند برای بیهوده گاه دانشجویان برنامه ریزی کند، نمی تواند برای نمازگاه همان دانشجویان برنامه بریزد.

.

.

.

.

اما رب عزیز، مربوب توام.


صفاتو عشقه مهربــــــــــــــــونم. همیشه حال و هوامو اینطور نگه دار:


روی ماهتو می بوسم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۵۹
بانو
يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۲۵ ب.ظ

دلتنگی

بسم الله الرحمن الرحیم

دلم برای آن خودم خیلی تنگ شده...

برای آنکه دراعتکاف مسجد اشک می ریخت ضجه میزد و می گفت خدایا قیامتم...

برای آنکه در مشهد روبروی گنبد زیر باران می نشست و زل میزد به گنبد. سرما را حس نمی کرد... واقعا نمی

 فهمید تذکر خادمان چه معنا دارد که می گویند سرما می خوری...

برای آنکه یکشنبه از حرم امن حسین که بیرون می آمدسخت خداحافظی کرد دستی تکان داد و برای اینکه 

صاحبخانه اشک هایش رانبیند رویش را سریع برگرداند، هی برگشت و نگاه کرد هی رفت و هی برگشت تا

شاید حافظه اش این تصویر را حک کند ؛ آخر می ترسید که دیگر نبیند آن صحن و سرا را و بمیرد...

برای آنکه روزهایی آنقدر لطیف شده بود که وقتی پدر و مادر برای کاری صدایش می کردند بال می گشود 

گویا خدا صدایش کرده ، شنیده بود حکم اطاعت شان مثل خداست و صاحبش هستند...

برای آنکه شب قدر بعد جوشن کبیر و ابو حمزه دلتنگ شده بود و حس می کرد سیر نشده از بردن 

نام دوست ، فقط عطشش زیاد شده بود...

برای آنکه روبروی خانه ی خدا زانوانش که سست شدند به سجده که رفت تمام آرزوهایش

 فراموشش شد ، فقط گفت :اللهم ارزقنی شهادة فی دولت صاحب الزمان ... و با یک تیر چند نشان زد...

برای آنکه زندگیش از روزمرگی درآمده بود. برای نماز پرپر میزد ، جانش برای خداش در می آمد...

برای آنکه داشت نور و تکه های آسمان را می چشید...

خدااااااااااااااااااااااااااااااااااا دلم تـنــــــــــــــــــــــــــــــگ است ...
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۲۵
بانو
پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۵۴ ب.ظ

تقدیم به امام عشق

بسم الله الرحمن الرحیم

به جمعه بگو نیاید اگر نمی آیی

این جمله که با خط درشت تو فضای اعتکاف بود حالمو مثل همیشه خوب کرد. به خودم گفتم چی میشه که حالم تو زیارت ، اعتکاف ، مناجات خوبه اما بعد که میشه زندگی معمولی حالم خوب نیست! نه که خوب نیست ؛ بد هم هست . 
اینکه این همه با زیارت آل یس و مناجات با امام عصر ( روحی و جسمی لک الفدا ) صفا کنی و اشک بریزی مهم نیست نه که مهم نیست مهم هست ولی مهمتر اینه که اون صفای زبونو بیاری به زندگیت. چطور تصدق آقات میشی خب قربون صدقه ی پدر و مادرت هم برو . اف نگو . مگه کسی که کمی درشتی کنه با پدر و مادر می تونه رضایت امام زمانشو جلب کنه؟! والدینی که خدا واسه اینکه نشون بده چقدر نسبت بهشون حساسه اسمشون رو بعد اسم خودش اورده تو قرآن شریف. اینا همش یعنی اینکه باید خودتو بشکنی کوچیکی کنی در برابر این دو بزرگوار تا بزرگ بشی و رشد کنی تو اخلاق و ایمان.
واسه اینکه نیازی نباشه که به جمعه بگیم تا نیاد باید ما به خودمون بگیم که نکن این همه بی ادبی و بی اخلاقی و گناه.
اون وقته که اگه تشنه ی دین خدا بشیم واسه پیاده شدنش روی زمین خدای جواد و سخاوتمند دریغ نمی کنه امامشو از بنده هاش. 

به خودم می گویم به راه بیا تا جمعه که می آید تو هم بیایی.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۵۴
بانو
سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۴۴ ب.ظ

نان شبهه ناک یا حرام

بسم الله الرحمن الرحیم

چند روز پیش یه بولدزر اومد تو یه زمین نزدیکمون . خاکبرداری می کرد . یه ماشین نظارت از شهرداری اون نزدیک پارک بود. دیدم یکی رفت تو اون ماشین نشست. ماشین نظارت یه مدت اونجا بود و بعد رفت. ظنم زد که حق زحمه شو گرفت و رفت...

با بابا داشتیم از مسجد برمی گشتیم که مطرح کردم چقد بازار رشوه داغه و بابا گفت : اونایی که رفتن جنگ امام حسین علیه السلام مال شبهه ناک خورده بودن ... وای بحال بعضیا که هر چی از هر جا برسه هیچ تفاوتی نداره براشون حرام میخورن ...

خدایا ما را با نان حلالت ارتزاق فرما.

گفتن باید حسن ظن داشته باشیم اما مطرح کردن این موضوع واسه خودم و شاید شماست...آینده شاید این نوشته ها راهگشاهم باشد.همیشه باید از شر نفس و شیطان به خدا پناه برد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۴۴
بانو